علاقهمندي ها
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
ديروز 12:10 صبح
*سحربانو*
بقيه شو شما بگيد........:(
zohoor-e-monji
ياد منم بخير...
کلبه تنهايي*مريم*
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} چقدر دلتنگ شدم اومدم اينجا اي بابا چه زود گذشت
کلبه تنهايي*مريم*
ياد منم بخير اي بابا
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
پيام رهايي
103/2/2
2 فرد دیگر
22 فرد دیگر
پيام رهايي
103/1/30
كوروش-7
103/1/12
كيوان گيتي نژاد و
102/11/25
اصلا نمي دونم چرا دارم به ايم سوالات پاسخ مي دم که فهميدم کرم از خود درخته بايد حقيقتي را که الان دارم تازه تازه مي فهمه همش توهمات عيني و لحظه اي من از وقايع اتفاقي بوده است مثل فيلم ذهن زيبا را تجربه مي کنم که به شکلي بايد زودتر بيش دکتر ناظمي برم و داروهاي و درست و به موقع يا آماده بستري شدن بشم و اينبار براي هميشه ذهن زيبا م پرورش بدم و بفهم ام اونها بابا و داداشم جزعي از اين بازي ذهني من بودن
که فيلم ذهن زيبا رو دقيقا براي افراد دو قطبي مثل من ساخته اند که هرچي راجع به صحنه هاش فکر مي کنم به ايم نتيجه مي رسم که خيلي دارم در توهم موفقيت يا دور باطل دوباره فرو ميرم و وارد ميشم به اين فرق که اينبار بازيگراي ذهني من خيلي بيشتر از قبل موزي شدن و قصدشان اينبار از ريشه زدن همه عقل من است و جايي دارم ميرسم که ديگر واقعا امين آباد بايد برم
+
[تلگرام]
تو مطلع شعري من بيت آخِرم
لبخند ميزني باور نميکني
تو ميهماني و من يک مسافِرم
حرفي نميزني باور نميکني
يک عمر مومني صد دل کافِرم
اخمي ميکني باور نميکني
يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم
فکري نميکني باور نميکني
يک جان عذابمو ني عقل در سرم
پلکي نميزني باور نميکني
غمبار اشکمُ سرمست خنده اي
جيغي نمي کشي باور نميکني
يک شب ميروي صبح ش جنازه ام
باور نميکنم باور ميکني
پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
Miss fatima
102/8/20
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
بازيچه دلي را که اينگونه عاشقانه زندگي مي بخشد جداست خوشا به من که مولايم را پدرم سيد علي و خاندان مولايم را اينگونه مادري براي سربازانش ميشناسم و بعد شهادتم چون آن مادري که سر فرزندش را پيش پاي شمر انداخت و گفت سر پسرم فداي مولام اباعبدالله حسين ع مادرم که ولايي نبود تو نيز اين کرم کني و سرم را جلوي پاي نفرين شدگان بني اسرائيل اندازي مولايم و المدارش مجتبي و سجاد سپاهش ميثم را و اخوان سلحشورم را
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
رنگين کمان از اشک شوق است و شوق نيز اگر نباشد اشکي نيست و اشکي که از دل شوق ايد خنده ايست که باران را به نمايش وا مي دارد که کسي کسي از باريدند مويه نگيرد و رنگ رخسار در برابرش خالي نکند اشکهاي اينگونه يعني ايثار که باريدند رحمت و رنگين شدن کامل ايي اوست که از دل زمان و دل باور ميرويد
1 فرد دیگر
28 فرد دیگر
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
چه عجب که نوشتي:) يکم ديگه نميامدي نگرانت ميشدم:-|نوشته هات آرامش ميداد بعضي اوقات خلاصه که شاد شدم ديدم بعد چند وقت پست گذاشتي اون از نوع عاشقانش و ياد دوران:)
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10